loader-img
loader-img-2

گوشه چشمی به اشعار مولانا در مورد خدا و عرفان

گوشه چشمی به اشعار مولانا در مورد خدا و عرفان

عرفان، نقشی دیرینه و مستدام در شکل­‌گیری جهان­‌بینی بشریت دارد. در ایران نیز که از دیرباز مهد پرورش اُدبا و شُعرا بوده است، مرز میان ادبیات و عرفان چندان قابل تمیز نیست؛ چرا که قابلیت شعر در آفرینش جهانی دلخواه، بستر مناسبی را برای بیان اسرار مگو فراهم آورده و از دیگرسو، تبیین مفاهیم عمیق عرفانی در یک چارچوب منظوم، پذیرش آن را برای مخاطب تسهیل نموده است. در این یادداشت گوشه‌چشمی به اشعار عرفانی مولانا داریم و نمونه‌هایی از اشعار مولانا در مورد خدا و عرفان را می‌خوانیم.

مختصری در باب زندگی و آثار مولانا

قرن چهارم را می­‌توان مبدأ تلاقی عرفان اسلامی و ادبیات فارسی دانست؛ اما در قرن ششم، برای نخستین بار «سنایی» با سرودن اشعار زاهدانه و تعلیمی، به‌­طور جدی مباحث عرفانی را در قالب‌­های شعری مثنوی و قصیده‌ جای داد و پس از وی، «عطار» با کلام عارفانه‌ی خود، سبب استمرار این مسیر گردید. با تمامی این تفاسیر، بدون شک نقطه‌ی اوج تبلور مباحث عرفانی در شعر فارسی را در اشعار عرفانی مولانا می‌توان دید.

جلال‌الدین محمد ابن محمد ابن حسین بلخی، شاعر مشهور ایرانی است که در دوارن حیات به نام­‌های «جلال‌الدین»، «خداوندگار» و «مولانا خداوندگار» خوانده می‌­شد و در قرن­‌های بعد از وفاتش تا به امروز،  با القاب «مولانا»، «مولوی»، «رومی» و … از او یاد می­‌شود. برخلاف تقریباً همه‌ی دیگر بزرگان شعر و ادب ایران که اطلاعات بسیار اندکی از نام و نشان و زندگی­‌شان برجای مانده است، زندگی­نامه‌ی مولانا مشحون از اطلاعات نسبتاً جامع و درخور اعتمادی است که خوشبختانه به همراه تمامی آثار او، در گذر زمان از دست­برد حوادث مصون مانده‌اند.

مولانا در تاریخ ششم ربیع­‌الاول سال 604 هجری قمری در بلخ [و به روایتی دیگر در وخش] متولد شد. وی تا پیش از ملاقات با شمس در سال 642 هجری قمری نیز به­ دلیل شهرت خانوادگی و برگزاری مجالس آموزش علوم عرفانی، از افراد سرشناس روزگار خویش بود، اما این دیدار به نقطه عطف زندگی او بدل شد و شمس دریچه‌ای را به‌­روی مولوی گشود که تأثیر آن بر روح و جانش، او را به تحقیق و جستجو درباره‌ی خویشتن واداشت.

• ثبت دیدگاه
• دیدگاه کاربران
اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "گوشه چشمی به اشعار مولانا در مورد خدا و عرفان" می نویسد