جروم دیوید سلینجر بیشک یکی از محبوبترین و مرموزترین نویسندگان سدهی بیستم میلادی است. داستانگوی بزرگ انزواگزیدهای که تنها با رمان ناتور دشت و چند داستان کوتاه دیگری که نوشت، نام خود را به عنوان یکی از تاثیرگذارترین و تحسینشدهترین نویسندگان آمریکایی تثبیت کرد. از مرگ او کمی بیش از ده سال گذشته، حال آنکه آخرین کتابش را بیش از 57 سال پیش منتشر کردهاست. در این یادداشت با نگاهی به گوشههایی از زندگی نامه سلینجر از کتابها و آثار او گفتهایم.
جی دی سلینجر در اول ژانویهی سال 1919 در نیویورک متولد شد. در منهتن یکی از شلوغترین مناطق آمریکا و متراکمترین آنها. پدر او از یهودیان نیویورک و مادرش مسیحیزادهای بود که به دین همسرش گروید. او در نوجوانی به نوشتن و شرکت در نمایشهای مدرسه علاقه نشان داد اما خانوادهاش با ورود او به این هنر سخت مخالف بودند. جروم دیوید سلینجر را والدینش به یک آکادمی نظامی در پنسیلوانیا فرستادند. او آنجا نیز با مشقت به نوشتن ادامه داد. سلینجر تحصیل در کالجهای مختلف را تجربه کرد و آنها را ناتمام گذاشت، همچنان که مشاغل متفاوتی را آزمود. مشاغلی همچون کار در واردات گوشت به تشویق پدرش، که تنها اثرش در زندگی او این بود که گیاهخوار شود. او در عنفوان جوانی دل به اونا اونیل دختر یوجین اونیل نویسندهی پرآوازه سپرد. رابطهای که چندان دوامی نیافت. اونا چارلی چاپلین را به سلینجر ترجیح داد و با او ازدواج کرد. این شکست تاثیرات عمیقی بر جان سلینجر جوان گذاشت. سلینجر پس از آن چند بار ازدواج کرد و چند بار متارکه و یک بار برای همیشه انزوا را برگزید.
در سال 1942، چند ماه پس از ورود آمریکا به جنگ جهانی دوم، سلینجر به ارتش فراخوانده شد. جوانی اهل قلم و هنردوست حالا در میانهی یکی از هولناکترین جنگهای تاریخ بشر بود. او در طول جنگ در قسمتهای مختلفی خدمت کرد، از پیادهنظام گرفته تا واحد ضدجاسوسی، جایی که او را به دلیل مهارتش در زبانهای فرانسوی و آلمانی، به بازجویی از اسرای جنگی گماردند. سلینجر در طول جنگ به درجهی گروهبانیکمی رسید. این اما تنها یادگار جنگ برای او نبود. پس از پایان جنگ سلینجر به دلیل مشکلات روحی برای چند هفته در بیمارستان بستری شد. بعدها توصیف سلینجر از جنگ برای دخترش تنها چند جمله بود؛